سعید احمدیان/ خبرگزاری ایرنا- فردا سوت آغاز بیست و پنجمین دوره لیگ برتر فوتبال زده میشود، فصلی که با یک تفاوت بزرگ نسبت به سال گذشته برگزار خواهد شد. امسال در سال جام جهانی قرار داریم و لیگ ۲۵ تحت تاثیر این مسابقات برگزار خواهد شد تا بازیکنان با یک انگیزه متفاوت و بیشتر از قبل آماده حضور در این مسابقات شوند. با این حال به نظر نمیرسد لیگ امسال خروجی قابل تاملتری نسبت به سالهای گذشته در سال جام جهانی داشته باشد.
فوتبال ایران راه «توسعه» را گم کرده است و در مسیری که بدون چشمانداز به ناکجاآباد ختم میشود، نمیشود انتظار داشت در سال جام جهانی، لیگ چهره عوض کند و به یکباره از دل آن فوج فوج ستاره جوان کشف شود. نمیتوان به انتظار نشست در سال جام جهانی، انگیزه بازیکنان به تنهایی سبب شود، باشگاههای ایرانی در آسیا طلسمشکنی کنند و به حسرت بیش از ۳۰ دهه قهرمانی پایان دهند.
شمارههای لیگ برتر ایران در حالی به عدد ۲۵ رسیده است که توسعه گمشده فوتبال است، فاکتوری که میتوانست ما را امیدوار کند که در سال جام جهانی یک لیگ متفاوتتر و پرهیجانتر از روی سکوها تماشا کنیم. وقتی در سیستم مدیریتی فوتبال، از فدراسیون فوتبال گرفته تا باشگاهها، همه چیز در «امروز» خلاصه میشود و برنامهای برای «فردا» دیده نمیشود، نمیتوان انتظار داشت وقتی کاشتی، صورت نگرفته است، بشود، چیزی برداشت کرد.

هر سال هم دریغ از سال قبل، فوتبال باشگاهی ایران با سرعتی که هر فصل بیشتر میشود، از سمت توسعه دور میشود، با برنامههایی باری به هر جهت برای گذراندن امروز، بدون اینکه حتی به فردا فکر هم بشود. خروجی چنین مسابقاتی هم مشخص است، میشود مانند فوتبال ایران که از استعداد و سر برآوردن بازیکنانی که چشمها را خیره کنند، هر سال خالیتر میشود و به سمت خشکسالی و قحطی میرود.
فوتبال باشگاهی ایران چه زیرساختی و چه فنی، در حال فاصله گرفتن از توسعه است. یک نمونه آن زیرساختهای معیوب و از نفسافتاده است. لیگ شماره ۲۵ در حالی آغاز میشود که تیمهای بزرگ باشگاهی با معضل زمین بازی درگیر هستند. اینکه استقلال و پرسپولیس با گذشت ۲۴ سال از شروع لیگ به عنوان بزرگترین باشگاههای ایران، هنوز استادیوم اختصاصی برای مسابقاتشان ندارند، به خوبی نشاندهنده سیستم حاکم بر فوتبال ایران است، سیستمی که مدیرانش همه داراییشان را به جای اینکه بخشی از آن را برای زیرساخت کنار بگذارند، خرج پرداخت قراردادهای نجومی بازیکنان میکنند.
در فوتبالی که باشگاههای آن برنامه توسعه ندارند و زیرساختها در کنار کارنامه نتایج تیم اولویت نیست، برای چنین مسابقاتی نباید انتظار داشت، تفاوتی بین سال جام جهانی و سال غیر جام جهانی باشد. نباید انتظار داشت در لیگی که باشگاه بزرگ آن استادیوم اختصاصی ندارد، در سال جام جهانی شاهد سورپرایز باشیم و به انتظار خروجی قابل توجه آن درعملکرد تیم ملی در جام جهانی باشیم.

در بعد فنی هم اکثر باشگاههای ایران حتی در سطح اولی مانند لیگ برتر هم برنامه توسعه ندارند. آکادمیها و ردههای پایه که باید به سمت کشف استعداد از دل این همه بازیکن ایرانی برود، در اکثر باشگاهها تبدیل به یک دکور و بنگاه پولسازی شدهاند. آکادمیهایی که نه برای کشف استعداد، بلکه برای درآمدزایی مربیان و مدیران آن فعالیت میکند. چنین میشود که آکادمیهای باشگاهی ایران، کمتر میتوانند نه استعدادی به باشگاه معرفی کنند و نه برای تیم ملی پشتوانهسازی کنند. در این بین برخی استعدادها به صورت خودجوش و کاملا خارج از سیستمی که برای کشف آنها وجود داشته باشد، بالا میآیند و چهره میشوند.
حال در شرایطی که فوتبال باشگاهی ایران در مسیر خلاف توسعه در حال حرکت است و به روزمرگی افتاده است، باید انتظار تماشای یک لیگ متفاوت در سال جام جهانی را فراموش و آن را بایگانی کرد. لیگ ایران برای برون رفت از وضعیت این روزهایش و تبدیل شدن به یک لیگ پیشرو، به برنامه توسعه احتیاج دارد، لیگی که برایش سال جام جهانی و غیر آن تفاوتی نداشته باشد و چه در بعد زیرساختی و چه فنی رو به جلو حرکت کند.
رسیدن به آن روز اما با توجه به شرایط این روزهای فوتبال ایران نزدیک نیست، پس باید با کمترین انتظار به تماشای لیگ ۲۵ نشست، حتی اگر در سال جام جهانی برگزار شود.